انگارهرچی روبه جلومیریم دغدغه آدمابیشترمیشه گرفتاریاشون خنده هامون ازته دلوخوشیامون کمترمیشه....دلم خیلللللللی براپدرشوهرم تنگ شده بیشترشباخوابشومیبینم که اومده وتامیبینمش گریه میکنم بغلش میکنم....هیچوقت فکرنمیکردم اگه نباشه انقدررررردل تنگش بشم..
ظهرکه باهاش حرف زدم خیلی شوکه شدم باورم نمیشد.هی دلم میخوادگریه کنم
میترسم دورازجون پیرمرد یه چیزیش شه دیگه نبینمش
توروخداااااادعاکنیدزودمشکلش حل شه بیادپیشمون...خدالعنت کنه ادمای دزدوکلاهبرداروکه مشکل درست میکنن برابقیه
برچسب : نویسنده : yas6895 بازدید : 46